يه روز تركه و تهراني رو تو قبيله آدم خورا مي گيرن ميندازن تو ديگ كه بپزن.
تهراني هي دادو بي داد مي كرد من زن و بچه دارم من رو نخوريد....
ولي تركه ساكت بوده و هيچي نمي گفته.
تهراني ميگه چرا ساكتي الان مي خورنمون!
تركه ميگه ديدي شما تهراني ها خنگتر از ما هستيد...
تو هم مثل من برين تو غذاشون