هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد. روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین ب هم به جماع...
مطالب پر بازدید
مطالب تصادفی
اواخروس
خانواده چت|⚽️❣️|اوا چت

هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.

روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین ب هم به جماعت نماز بخوانیم.
خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.

شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.

خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟
روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!



مشاهده پست مشابه : کنکور و بی پولی[ کلاس خصوصی و مشاوره رایگان کنکوری]
تعداد بازدید از این مطلب: 378
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 5




می توانید دیدگاه خود را بنویسید



تعداد صفحات : 3


x
با سلام آدرس چت روم عوض شده است براي ورود روي عکس زير لطفاکليک کنيد

خانواده چت|نونوچت|نونو چت

با تشکر مديريت خانواده چت